- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
مـائـیـم در پـنـاه تو یا حـضرت جـواد محـتاج یک نگاه تو یا حضرت جواد مـا زنـده از عـطـای جـواد الائـمـهایـم یک عـمـر خـاک پـای جـواد الائمهایم هر کس که خاک پای تو شد سرفراز شد از مـنّـت عـطـای هـمـه بـینـیـاز شـد بر این دل شکستهام ای جان نگاه کن مـائـیم و این زمـانـۀ بـحـران نگاه کن ای در شـکـوه نـام تـو درمـان دردهـا سـر میرسد کـنـار تو کـتـمـان دردها دست جواد خـسـتۀ بـخـشـش نمیشود وقت عـطا مـعـطل خـواهش نمیشود وقتی که غم به شانه سرازیر میشود حتی جوان ز زندگیاش سیر میشود
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
مـن مُـریـدم مـراد مـیخـواهـم وصل خـیـرالـعـبـاد میخواهم یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی خاک ابنالرضاست در گِل من مهر او روز حشر، حاصل من یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی روسـیـاهــم سـفـیـد شـد مـویـم گرد عـصیان نشـسته بر رویم یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی گـر چه یـا سـیـدی گـنـهـکـارم تو مرا یـار و من تو را عـارم یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی ای ولایـت تــمــام ایـــمـــانــم کـاظـمـیـن تــو قـبــلــۀ جــانـم یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی تـو جـوادی و من گـدای تـوأم مــور افـتـاده زیــر پـای تـوأم یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی تو که بر ثـامنالحُـجـج پسری نـور چـشـمی و پارۀ جـگـری یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی یـار زد هـمچـو مـار بر جانت کُشت اما غـریب و عـطـشانت یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی مـادرت پـشـت آن درِ بــسـتـه دیده گریان و سیـنـه بـشکـسته یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی با هـمـه لطف و مـهـربـانی تو قـاتـلـت گـشـت یـار جـانـی تو یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی ای به دامـان مـهـر تـو دسـتـم من که از کـوثـر شـمـا مـسـتم یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جواد علیهالسلام
کـریم اگـر که نبـاشد گـدا عـزا دارد جـواد آنکه سخـا و بـسی عـطا دارد فـدای تو شوم ای رحـمت خـداوندی گـدای درگهـت از جـود تو بقـا دارد چه کردهای! که شدی تو جواد آل الله خوش آنکه دل به ولای تو مبتلا دارد مدد رسان تو بر این بینوای دلخسته که در میان دو عالم فقط تو را دارد نشسته پشت درت این گره به کار آقا امـید یک نظـر از جـانب شـما دارد تو منشاء همه حُسنی و معدن فضلی یـگـانـهای و خـدا مـثل تو کجـا دارد ز وسعت کرمت عاقـلان ز پا ماندند کـدام؟ فـاضل دنیا چـنـین سخـا دارد صفای بارگهت دلپذیر و بیوصف ست شمـیم و عطر خوش جنّت الولا دارد کـسی که زائـر قـبـر تو میشـود آقا مـقـام و جـایگـهی همچو اولـیا دارد پس از زیارتتان یک حلاوتی دلچسب زیـارت نجـف و شهـر کـربـلا دارد جوادی و همه مهمان سفرهات هستند سخـاوت از نـمک دست تو بها دارد کبوتر غزلم پَر برای روضه گرفت میان روضـۀ تو عـاشـقـت نـوا دارد به یـاد غـربت تو دل غـمین شده آقا ز کـثـرت محنت چشم من بکـا دارد خـزان فـتاده میان بهـار سر سبـزت ملک به روی لبـش وامصیـبـتا دارد مگر چه داده به تو آن ضعیفۀ بیدین که سرو قامت تو خـم گرفته تا دارد مگر کسی که سراپا جمال خوبیهاست جواب خوبی آن در عوض جفا دارد فضای مقتل تان میبرد قرار از دل شهـادتت در و دنـیایی از چرا؟ دارد
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
بیمهـریاش کـاشانه را دلگـیـر کرده غـم را مـیـان سـیـنـهام تـکـثـیـر کرده غـربت میان شـهر، جـای خود بـمانـد غربت در این خانه دلـم را پـیر کرده خـیلی بـرای قـتل من زحـمت کـشیـده خـیـلـی بـرای کُـشـتـنـم تـدبـیـر کـرده با تـیغ، نه، اما به من زهـری که داده کـار هـزاران ضربـۀ شـمـشیـر کـرده مـثـل امـام مـجـتـبـی چـیـزی نـگـفـتـم پـاره جگر این زهـر را تـفسـیر کرده سر روی پای خواهری باشد چه خوب است خـواهـر نـدارم تا بـگـویـم دیـر کـرده حرف از عطش شد یاد جدّم میکنم باز داغـش دل و جـان مرا تـسخـیر کرده بـسـتـنـد، تـنـهـا آب را بـر روی جـدّم آبی که گرگ تـشنه را هم سیـر کرده یــاد وداع عــمــهام از قــتــلـگــاهـش این لحـظـهها فکـر مرا درگـیـر کرده زینب مدینه خواب هجران دیده و شمر در کـربلا این خـواب را تعـبیر کرده عمّه برادر را اگر نشناخت حق داشت وقتی که هر عـضو تنش تغـییر کرده
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
تو جـوادی، هـمۀ خلـق گـدایان تـوأنـد بس که آوازۀ تو در هـمه جا پـیچـیـده خواستم در بزنم در به روی من وا شد جـودِ تو کـار گـدایـی مـرا آسـان کرد هـیچ جـا رو نـزدم غـیرِ درِ خـانـۀ تو من به دستان پُر از جود تو عادت کردم دل من تنگ شده باز حـرم میخـواهم کـاظمـینی بده و دست گـدا را پُـر کن باز کن بابِ مرادی به روی نوکر خود تا بـیایم وسط صحن تو هق هق بکـنم تشنه بودی و کسی آب به دست تو نداد حال تو لحظه به لحظه بد و بدتر میشد یک نفر خواهش چشمان تو را ریخت زمین لب تو خشک، ولی خاک زمین تر میشد روضۀ تشنگیات قلب مرا پرپر کرد با همین بال شکسته بروم کرب و بلا عـطشت ارثـیۀ جدّ غـریبت شده است پس نفسهای دمِ آخر تو روضۀ اوست وای از آن لحظه که گودال عطشناک شد و خون جدت به زمین ریخت و سیراب شد و داغ او شعله شد و زد به دل خورشید و همه جا را ز غمش کورهای از آتش کرد
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست گرچه از زهر ستم از درد می پیچی به خود جسم تو دیگر خدا را شکر در گودال نیست حیف ام الفضل داری، بیابالفـضلی، ولی موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست سوختی از زهر کین، اما خدا را شکر که زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست زیر نعل هیچ اسبی نیستی، با این حساب موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست سٙم به تو داده ولیکن بیخیال جسم توست روی سینه قـاتل تو این قـٙدٙر فعال نیست خانهات اما خدا را شکر در آرامش است پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست زیـنـبـی دیگـر نـداری و نـمیبـیـنـد دگر هی سرت در تشت و بر نیزه زبانم لال نیست وزن نعـل اسب از بال کـبـوتر بیش بود ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جواد علیهالسلام
ای حجرهات غریب ترین جای این جهان در قتلگاهت، آه، کسی نیست روضه خوان جز مادری جوان که ز جان آه میکشد هنگام دست و پا زدنت با قـدی کـمان بغـداد شد مدیـنـه و مـردی که باز هم در خـانهاش ز کـینۀ هـمخانه داد جان جعده است ام فضل و تو هم مجتبی ولی آن پست تر از این و تو مظلوم تر از آن آه از تـنـی که زیـر شـررهای آفـتـاب پوشیـده بود پیکـرش از نیـزه و سنان
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جواد علیهالسلام
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی آه بین خانـۀ خود هم نـداری محـرمی سایه سار خلقی اما پیکرت در آفـتاب سـرپـنـاه عـالـمی و بـیپـنـاه عـالـمـی در مقـاماتت از اسماعـیل هم بالاتری تشنهای اما نداری غیر اشکت زمزمی خط به خط روضهها در بیت بیت نوحهها گـشتم و بالاتر از داغت ندیدم ماتـمی گرچه دل خونی ولیکن شوق دیدار پدر بر تمام زخـم هایت میگـذارد مرهمی
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
رسیده جـان به لب اطهـرت؛ اَبَالهادی نشـسته پیک اجل در بَـرَت؛ اَبَالهادی! دوباره قصۀ زهر و دوبـاره نامـردی کـبـود شد هـمۀ پـیـکـرت؛ اَبَـالهـادی! لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد چه کرد با دل تو هـمسرت؛ اَبَالهادی! شبـیه فـاطمه دستی گرفته ای به کـمر مگر خدای نکرده پَرَت ...؛ ابالهادی! میان حجرۀ در بسته دست و پا زدی و بـریـده شـد نـفـس آخـرت؛ اَبَالـهـادی! اگر چه زهر به آتش کشیده جسمت را ولی بـریـده نشد حـنجـرت؛ اَبَالهـادی دگر به زیر سُـم اسب های تازه نَـفَـس نـدیـد جـسم تو را دخـتـرت؛ اَبَالهادی! اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود ولی نـظاره نشد خـواهـرت؛ اَبَالهادی چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید برای غـارت انـگـشـتـرت؛ اَبَالـهـادی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
تویی که جود و عطا بر امامها داری چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟! جـواد فـاطمه ارث از کـریم او بردی غـریب خانه شدن را ز مجـتبی داری اگر که زهر زمینت زده است، میدانم به سینه مثل حسن داغ کوچه را داری شرار زهر لبت را چـقـدر خشکـانده! به حجره روضۀ عطشان کربلا داری سـلام ای تن بیسـر، سـر بـدون بـدن چرا گوشۀ دیـر و به نیـزه جا داری؟ تو روی نیزه حواست به عمهها بوده تو سایـه بر سـر بـی سایـبان ما داری
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم وقـتـش رسیده حال بکـایی طلب کنیم وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است امـشب عـزای اشـرف اولاد آدم است شور قـیامت است که گـویا به پا شده زیرا عـزای حضرت ابن الرضا شده او که برای عـالـم و آدم طـبـیب بـود حتی میان خـانۀ خود هـم غـریب بود خواهر نداشت تا برسد پیش پیکـرش مـادر نبود تا که کـند گـریه در برش از درد زهـر کل تـنـش تـیر میکشید خونابه از لبش به کف حجره میچکید در لحظههای آخر خود بی شکیب بود او غصهدار روضۀ شیب الخضیب بود با اینکه تشنه بود ولی نیزهای نخورد در بـام خانه پـیرهـنـش را کسی نبرد شکر خـدا که دخـتر او را کـسی نزد با کعب نیـزه خواهر او را کسی نزد خیلی حـسین در ته گـودال خسته بود قاتـل به روی سیـنـۀ آقا نـشـسـته بود شمر از صدای نـالۀ زهـرا حـیا نکرد در قـتـلگاه گـیـسوی او را رهـا نکرد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
ای که بر جودت سلیمان نبی رو میزند محضرت خیل ملک هر لحظه زانو میزند صحن و ایوان تو را جبرییل جارو میزند شمع عمرت در جوانی از چه سوسو میزند بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است در تـبار مرتضی داغ جـوان افتاده است ذکـر مظلـومیّـتت در شهر پُـر آوازه شد در جوانی رشتۀ عمر تو بی شیرازه شد زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد زخـمهـای کـهـنـۀ آل پـیـمـبـر تـازه شـد بـاز یا رب بی وفـاییِ زنی در اهل بیت روضههای مجتبی و زهر همسر، اهل بیت زهر گاهی چند سالی با جگر سر میکند رفته رفته مرغ روحت را کبوتر میکند گاه زهری در جگرها کار خنجر میکند قـلب ها را پاره و جان را مکـدّر میکند در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد مثل جـدّت، لحـظۀ آخـر تنت بیتاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قـدری آب شد آب هم چون کربلا در خانهات نایاب شد ذکر لبهایت"علی این تشنه را دریاب" شد وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است سایه سار پیکرت، بال کبوتـرهای شهر گریهکنهای غمت، چشمان مادرهای شهر سینهزنهای شما دستان خواهرهای شهر پیکـر تو دفـن شد ماننـد پیکـرهای شهر کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند داغ یک سینه زنی در سیـنۀ افلاک ماند
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام ( مدح و مرثیه)
کیستم من هفت چرخ نور را شمس الضحّایم مظهـر جـود خـدا، شمع وجود مصطفایم سـرو بـاغ آرزوهـای عـلـیِّ مـرتـضـایـم قلب قرآن، رکن دین، روح خرد، جان دعایم بحر علم و کوه حلم و دست جود کـبریایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم من به ملک جان و ملک دین و ملک دل زعیمم من کتاب الله را طاها و نور و حا و میمم من به چشم اهل معنی وجه رحمان الرّحیمم من به خیل سالکان حقّ صراط مستقیمم من چـراغ و چـشم سلطان سریر ارتضایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم بـوی عـطر جنّت آید از غـبار کاظـمـینم از سنـین کـودکی فـرمانـروای عـالـمـینم هفت خورشید سپهر معرفت را نور عینم پای تا سر مجتبی، سر تا به پا جدّم حسینم باب هـادی نـازنـین فرزند مصباح الهُـدایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم من به زنجیر محبّت قـلب عالم را گرفتم در کـرامت ارث آبای مکـرّم را گـرفـتم در بیان از اهل منطق فرصت دم را گرفتم جان مأمون، قدرت یحیی بن اکثم را گرفتم گه به استـدلال محکـم، گـاه با نطق رسایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم در فضا مأمون یکی بازِ شکاری کرد راهی ماهیی را صید کرد از دامنِ ابـر سیاهی بود قصدش امتحـان از مخـزن سرّ الهی گفتمش از ابر و تبخیر و هوا و صید ماهی داد هـوش از دست پـیش دانـش بیانتهـایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم من امام کلّ خلقت بودهام پیش از ولادت من زعیمم کشتی توحید را بعد از شهادت ابر و موج و بحر و ماهی داده بر فضلم شهادت عادتم جود و کرامت بوده در اوج سیادت هم کرامـت سائل و هم جود میباشد گدایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم صحـبتم زنگ غـم از آئیـنۀ دل میزداید صورتم در چشم اهل دل خدا را مینماید خندهام باب جنان را بر خلایق میگشاید چشمم از ریحانه، حُسنم از رضا دل میرباید جان شیعه زنده میگردد به صحن با صفایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم من به خلق آسمان، اهل زمین باب المرادم من فروغ دیدۀ خـیـرالـنّسا، خـیر العـبـادم من به خیل دوستان و شیعیان زاد المعادم من کریمم من عطوفم من رئوفم من جوادم من به وقـت جـود با بیگـانگان هم آشنـایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم سالها سوزِ درونِ خسته شمع محـفلم شد از جفا و فـتنۀ عـبّاسیان خون بر دلم شد عاقبت در خانۀ دربـسته یـارم قـاتـلم شد در جوانی با شرار زهـر حلّ مشکلم شد من که از خلق زمین و آسمان مشکل گشایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم گشت از زهر ستم یک باره قلبم پاره پاره سوخـتم تا شد نفس در سینۀ تنگم شراره ظلم مأمون شد به دست دخترش اجرا دوباره رنج ها بُـردم دمـادم فـتـنهها دیـدم هماره در سرا، جان دادم و شد عالمی ماتم سرایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم سالها پیوسته کوه غم به روی شانه بُردم شد دلم دریای خون از خونِ دلهایی که خوردم همچو گل کز شاخه میگردد جدا کم کم فسرده مثل بابایم رضا در شهر غربت جان سپردم قـاتـل نامهـربان هم گشت گـریان از برایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم گـل در ایّام بهاران مثل من پرپر نگردد همسری مسموم زهر کینۀ همسر نگردد مثل من در خانه یاری بیکس و یاور نگردد وای بر چشمی که بر مظلومی من تر نگردد سوز و شور و اشگ میثم شد همه وقف عزایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
خـاکـستـر وجـود مـرا میدهـد به بـاد سنگـیـنی عـزای تو یا حـضرت جواد تشنه، میان خانۀ خود دست و پا زدی یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد زهری که ذرّه ذرّه تنت را مذاب کرد خونی به قلب فـاطمه و بـوتـراب کرد سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است غربت میان خـانه، دلت را کـباب کرد پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست اینجا کسی به فکر امام غـریب نیست وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد زهر و جفا و کینۀ همسر عجیب نیست گر چه به لب رسیده نفس های آخـرت لب تشنه ای، شبـیـه لـب جـدّ اطهـرت امـا هــنـوز یــاد گــل یــاس پــرپـری یـاد مــدیــنـه کـرده ای و یـاد مــادرت شکر خدا که دور و برت خواهری نبود در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود شکر خـدا کـنیـزکی از نـسل سـاربان آنجـا به فکـر غـارت انگـشتـری نبود
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
كـبـوتـرانه نگـاهش به سمت بـالا بود سفـر بـراى دل خـستـه اش مـهـیّـا بود کسی که عـالـم هـستی طُـفـیـل او باشد میان خانه خود هم غـریب و تنهـا بود خـزان، كـنار نفـس هاى او قـدم مى زد بهـار، گـمشده در چـشم هاى دریـا بود چه حس و حال عجیبى دوباره باران داشت كه سوز حـنجره از ناله اش هویدا بود نماز غـربت خود را شكسته برپا كرد اگرچه یك دلِ سیـر آشنـاى غـم ها بود در آن فضاى نفـس گـیر بى وفـایى ها كه انعكاس صدایش به حجره پیدا بود خدای جود و کرم، لحـظه هـاى آخر را مـیان بـستـر خود بى قـرارِ زهـرا بود چراغ عـاطفه با موج اشك روشن شد نگـاه ماه نهم، سمت عـرش اعـلى بود
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
با دلی پُر غم سیه پوش عزایت می شوم آستـان بـوس حـریم با صفـایت می شوم از دعای حضرت زهرا و لطف بی حَدش باز هم مهمان بَزم روضه هایت می شوم تا که حرف از کاظمین و مرقد تو می شود شکر حق بَدجور دلتنگ هوایت می شوم چشم را می بَندم و همراه کفترهای طوس زائر بـارانی صحـن و سـرایت می شوم پشت سر باب الجَواد و روبرو باب المُراد هر طرف رو می کنم غرق عطایت می شوم پَرشکسته میکِشم خود را به سمت و سوی تو مُعتکف در گوشۀ ایوان طلایت می شوم
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
بـاز هـم بـر دل مـظلـوم شـرر افـتـاده باز هم شـعـلـۀ زهری به جگـر افتاده اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید وسط حجـره جواد است به سر افـتاده دست و پا میزند و هادی خود را خواند جـوهـر صـوت رسایش ز اثـر افـتاده آب شد پیکرش از زهر به دادش برسید به خـدا جـان امـامت به خـطـر افـتاده صاحب عرش الهی ست شده خاک نشین یــاد آشـفــتــگــیِّ جــدش اگــر افـتـاده جگر تشنه او ذکر انا العـطشان داشت از دل حـجـره به گـودال گـذر افـتـاده ایـن بـدن زیـر سُـم اسـب نـرفـتـه امـا نـظـرش بر تـن مـظـلـوم دگـر افـتاده زیر لب روضه شمشیر و سنان میخواند یا حـسیـن گـویـد و با دیـدۀ تـر افـتـاده کربلا روضه اش اما بخدا بر عکس است چـقـدر بـر بـدنـش تـیـغ و تـبـر افـتاده ریختند از همه سو بر تن صد چاک حسین گـذر فـاطـمـه بـر جـسـم پـسـر افـتاده خواهرش آمد و با پیکر بی سر میگفت: بر تـنـت نـیـزه شکـسته چـقـدر افـتاده
: امتیاز
|
ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام
عـبـدِ حـریـم تو ای مولای عـالـمیـنـیم از همین هیأت آقا زائـر کـاظـمـیـنـیـم این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا ************************************************* ما از ازل آقا جان، دل بر ولایت داریم چون سائلان نشسته، دمِ باب الـمرادیم یـا جـوادُ الائـمّـه، فــدای ســوزِ آهـت یک حجرۀ در بسته، گردیده قتلگاهت عـیـان شد در غـریـبی دردِ نهـانت آقا زهرِ جفا زد آتش، بر جسم و جانت آقا این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا ************************************************* همدم اشک و آه و سوزِ شرر شدی تو مثلِ بابا در غربت، پاره جگر شدی تو از ظلم و بی وفایی، پرپر چو لاله بودی در حجره ای در بسته تو غرقِ ناله بودی امّ الفضلِ ملعـونه، بر تو ستـم روا کرد دلِ محـبّیـنت را با یادت غَـم سَرا کرد این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا ************************************************* با لبِ تـشنه آقا چـون جـانِ تو فـدا شد زنـده دوبـاره داغ؛ شهـیـد کـربـلا شد آن شهیدی که گردید، چون گل به مقتل پرپر با نـالۀ جـانـسوزِ حسین غـریبِ مـادر آن شهیدی که سرش از پیکرش جدا شد راسِ مـقـدّسِ او هــلال نـیــزه هـا شـد این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا
: امتیاز
|
ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام
عــزای جــواد الائــمّـه رسـیــده ناله دارد مـادری قـامت خـمـیده واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳) ********************* در دلها گـشته به پا شور قیامت یا حجّت بن الحسن سرت سلامت زهرِ کینه زد آتش بر جسم و جانش آزرده شد از جفا روح و روانش واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳) ********************* ام الفـضلِ ملعـونه هـمـراهِ اَعداء زهـر جـفـا داده بر مولا واویلا سر بر خاکِ حجرۀ غربت گذارد با نـالۀ یا حسین جـان می سپارد واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳) ********************* عطش شده غالب بر سبط پیمبر گویا اشکش شد جاری درغم اصغر شش ماهه ای که از رویِ دستِ بابا با تیرِ سه شعـبه شد زائرِ زهـرا واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳)
: امتیاز
|
ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام
در عـزایت ای گـل خـیـر الـنـسا حضرت سلطان شده صاحب عزا حُـبّ تو آغـشـتـه بـا آب و گِـلـم نـام زیــبــای تــقــی ذکــر دلــم گشته جاری اشک غم از دیده ها در عـزایت یا جـواد ابنُ الرّضا سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ ) ********************* عشق رویت در سرشت عاشقان کـاظـمـین تو بهـشـت عـاشـقـان نــذر وادیِ غـمـت جـان و تـنـم ســائـلِ بـابُ الــمــرادِ تـو مـنــم حجت اللّهی و رکنِ عـدل و داد یا جـواد و یاد جـواد و یا جـواد سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ ) ********************* ای فـدای روضـۀ جـانـسـوز تو آهِ جـانـسـوز شــرر افــروز تـو در میان حجـره ای در بـسته ای تشنه و بی جان؛ دل شکـسته ای زهـر کیـنه شعـله بر جانت زده عــالـم از ســوز دلـت آتـشـکـده سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ ) ********************* ای به قـربـانِ تـو و سـوزِ دلـت هـم دمـت گــردیـده آقـا قــاتـلـت ای بـه قـربـان طـنـیـنِ یـا ربـت فـاطـمـه یـا فـاطـمـه ذکـر لـبـت روضه ات سوزی به سینه می دهد اَشـهـدت بـوی مـدیـنـه مـی دهـد سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ ) ********************* نور هر قلبی ز خورشید ولاست کاظمینت بهر ما چون کربلاست شد عطش غالب به جسم و جان تو یا حسین، ذکرِ لبِ عـطـشان تو حـجـره ات گــردیـده وادیِ بــلا زنـده شــد داغ شـهــیــد کـربـلا سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ ) ********************* او که لب تشنه به گودالِ شرف داده جان بهر رسیدن بر هـدف او که غـرق نیزه و شمشیر بود نعره های قـاتـلـش، تکـبـیـر بود او که پیش چشم زینب، خواهرش جلوه گر شد بر سرِ نیزه، سرش یا حسین و یا حسین و یا حسین (۲) سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )
: امتیاز
|
ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام
شـاه مُـلکِ قـضا ادرکـنی نـور چـشم رضا ادرکـنی جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا ************************************* غـرق مِحـنت دلت شد آقا هـمـسرت قـاتـلـت شـد آقا رفـتـه تا سـما سـوز آهـت خـانه ات شده قـتـلگـاهـت یـوسـفِ غـریـب بـغـدادی اَلعَطَش گفتی و جان دادی جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا ************************************* از تو اِی افـتـخـار شـیـعه روضـۀ کـربـلا شـد زنـده جان دهی نور حقّ الیقـین غـریبانه بر روزی زمین ولی دیـگـر ز ظـلـم اعـدا تنـت بی سـر نشد یا مـولا جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا ************************************* بـسـوزد دل ارض و سـما بـه یـاد غــربـت کــربــلا حسیـن فـاطـمـه لب تـشنه شد قـتـیـل شمشیر و دشنه دشمـن و جـسارت واویلا زیـنـب و اسـارت واویـلا واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا
: امتیاز
|